چگونه به رهایی ذهنی برسیم؟ استفاده از قانون جذب بدون تکنیک!
استفاده از قانون جذب همراه با رهایی و بدون تکنیک و تبدیل آن به قسمتی از سبک زندگی!
این مطلب کاملا انحصاری سایت نیونیوز۱ است. شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در دورهای از زندگی یا مدتی درگیر حل کردن مسائل پیچیده ذهنی باشید. اما چه اتفاقی را تجربه کردین؟ برعکس آنچه که تصور میکردین وضعیت بدتر شد. اگر به مبحث قانون جذب، و راههای رسیدن به آرزوها توسط این قانون علاقهمند هستید، این مطلب را تا انتها مطالعه کنید. مطمئنا در آخر شما هم به دیدگاه روشن و متفاوتی خواهید رسید. همچنین برای داشتن آرامش بیشتر و افزایش شادی در زندگی مقالههای ما را مطالعه کنید. از مطلب کنترل اضطراب، روشهای مدیتیشن و تکنیکهای تنفس حتما دیدن فرمایید. همچنین درباره افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس مقالهها را بررسی کنید. راههای رهایی از احساسات منفی هم برای شما توضیح دادیم.
فهرست دسترسی به سرفصلهای این مطلب
ابتدا تحقیق کنید سپس بپذیرید!
نکته بسیار مهم: این مسائل طی تجربههایی نوشته شده است و جنبه “آموزشی” ندارد. هیچگونه جهت دهی و راهنمایی هم در آن نشده است. اسم اشخاص آموزش دهنده هم ذکر نمیشود. هيچگونه جهتگیری خاصی وجود ندارد. هیچ قانون یا تکنیکی نقض نمیشود. بلکه “تنها” تجربه شخصی میباشد. همچنین نتایج درست و منطقی هم در طی این پروسه بدست آمده است. پس دقت داشته باشید که این مطلب ضد هیچگونه موضوعی نمیباشد. به صورتی است که شاید شخصی دیگر هم چنین تجربه مشابهی داشته است.
زیرا هر فردی در زندگی مسیر متفاوتی را طی میکند تا به آن چه که باید، برسد. تحقیقات در این زمینه همچنان ادامه دارد و برای شما مطالب بیشتری هم در این زمینه از تحقیقات به روز خواهیم گذاشت. پیشرفت علم درباره آگاهی به قدرت انسان غیرقابل انکار است. همچین برای اطلاعات بیشتر میتوانید درباره هر چیزی پیش از پذیرش آن تحقیق کنید. در ادامه همراه نیونیوز۱ باشید.
رها کردن کلید آرامش است!
چرا نیاز به رها کردن داریم؟ رها کردن چه چیزی است؟ شاید یک متخصص در این زمینه نظر بهتری ارائه دهد اما طی تجربه شخصی، میتوان گفت رها کردن کلید آرامش است!
طی رسیدن به یک خواسته که برای شخص خودم در نظر گرفته بودم، وارد مسائل قانون جذب شدم. خواستم که از قانون جذب برای داشتن اون خواسته استفاده کنم. حتی کتابهایی در این زمینه تهیه کردم و مطالعه را شروع کردم. فکر میکردم که میتوانم با این قانون دنیای کوچک خودم را بزرگتر کنم. چرا همچین فکری داشتم؟ چون تبلیغات یا نتایج آدمهایی را در فضای مجازی میدیدم و باور داشتم چون دیگران هم توانستند پس قطعا منم میتوانم. میتوانم به هر آنچه که در آرزویش هستم برسم. من قانون جذب را نقض نمیکنم چون جزو قوانین الهی خداوند است. اما دیدگاه جدیدی نسبت به آن پیدا کردم. در ادامه جزئیات بیشتری را برای شما شرح میدهم.
آشنایی با قانون جذب از کجا شروع شد؟
راه من با دانستن اینکه قانون جذب یعنی به هر چیزی که توجه کنید، آن را به زندگی دعوت میکنید، شروع شد. در آغاز خیلی ساده بنظر میرسید. اما برای من کم کم جذابتر شد و عمیقتر شدم. نوشته شده بود به دنبال هر چه هستی باید احساس داشتن آن را در وجودت ایجاد کنی. من هم ساده میپنداشتم پس باید فکر کنم، احساس کنم و آن به زودی در زندگی من پیش میآید. اما نمیدانم چرا ماجرا به این نقطه ختم نشد!
چون عمیقتر شدم مسائل دیگری پیش آمد و چیزهای بیشتری درباره این قانون متوجه شدم. در این میان از لحاظ روحی برای من شرایط سختتر شده بود! من فکر میکردم با دانستن این قانون به صورت تخصصیتر بتوانم راحتتر زندگی خودم را شکل دهم. اما در کمال ناباوری همه چیز در هم پیچیده شد!
بعد از آن به مسئلهای به نام ارتعاش و فرکانس خواستهها رسیدم! که شما باید افکارتون در جهت خواستههاتون باشد و با آنها هم فرکانس شوید. اگر نتوانید هم فرکانس شوید پس نمیتوانید آنها را داشته باشید! همین مسئله باعث استرس و اضطراب در من شد! هر روز که میگذشت انگار از خواستههای خودم بیشتر دور میشدم و درگیر حواشی میشدم! به این فکر میکردم چطور باید ارتعاش خواستههایم را درست و مثبت بفرستم تا با آنها هم فرکانس شوم. روز به روز مسائل برای من پیچیدهتر میشد.
چرا برخی از قانون جذب نتیجه میگیرند اما من خیر!؟
کتابهای بیشتری تهیه میکردم خودم را بیشتر غرق دانستن میکردم. به دنبال نتایج بیشتری از افرادی که از این قانون استفاده میکنند، میرفتم. اما برایم سوال بود که چرا بعضی نتیجه میگیرند اما من خیر! بعد متوجه شدم باید خواستههایمان را رها کنیم. با دانستن هر قسمت از این قانون استرس و اضطراب در من بیشتر میشد. شاید من درست استفاده نمیکردم یا هر آنچه را که بدست آورده بودم نمیدانستم چطور در لحظه به کار ببرم. از جهتی نمیخواستم برای خواستههایم تسلیم شوم و از جهت دیگر در استرس افکار منفی که من را از خواستههایم دور میکند، گرفتار شده بودم.
اما من احساس عمیقی داشتم از اینکه باید به هر آنچه میخواهم برسم تمام وجودم پر از خواستن و آرزو بود، اما انگار گم شده بودم. حتی در سپاسگزاری و شکرگزاری برای خواستهها و دعا کردن هم میترسیدم! میترسیدم که مبادا طول بکشد و اگر طول میکشد پس من به درستی قانون را برای خواستههایم اجرا نکردم. هر روز تکنیکهای بیشتر، مطالب جزئیتر، پادکستهای طولانی… تمام وقت خودم را گذاشته بودم تا بفهمم اشکال کار من کجاست. آن طور که فهمیده بودم افکار منفی باعث دور شدن ما از خواستههایمان میشدند. شاید برای دیگران ساده بود که تنها با فکر نکردن به این فکرهای پوچ، از آنها رها شوند. اما برای من یک پروسه استرس آور و تحت فشار و پر از حسای بد بود.
چرخه افکار منفی بی پایان است!
خودم را گناهکار میدانستم و سرزنش میکردم چرا من با افکار منفی خودم را از آرزوهایم دور میکنم. به دنبال راه حلها برای مقابله با افکار منفی میرفتم، از آن طرف نگران آرزوهایم شده بودم، کارم و روابطم همه چیز برهم ریخته شد. دنیا برایم شبیه قفسی شد که خودم درستش کرده بودم. من مدام در چرخه درست کردن افکارم برای رسیدن به خواستههایم بودم، البته فکر میکردم که اینطور است!
اما برعکس من در واقعیت در یک منجلاب خودم را انداخته بودم و با افکارم در آن غرق میشدم! همچنان وقتی نتایج خودم را با دیگران مقایسه میکردم برایم سوال شده بود چطور حتی افرادی که به چیزی فکر میکنند و کاری انجام نمیدهند، به آن می رسند اما من خیر! میدانستم مشکل در افکار است اما دیگر نمیتوانستم بین حجم زیادی از اطلاعاتی که بودند به خودم کمک کنم.
در آن میان متوجه قسمت دیگری از قانون جذب شدم، داشتن اعتماد به نفس، احساس لیاقت و ارزشمندی! باز هم میگویم شاید برای افراد دیگر این مسئله خیلی ساده به نظر میرسید اما برای من همانند حل کردن یک مسئله ریاضی شده بود. که من چطور باید احساس ارزشمندی نسبت به خواستههایم داشته باشم، من که اعتماد به نفس بالایی دارم پس چرا برخی مسایل اتفاق نمیافتند!
این امر به تازگی دوباره من را در افکارم غرق کرد، که چگونه باید اعتماد به نفسم را بیشتر کنم! نمیدانستم که در واقع خودم را دارم از هم جدا میکنم. بازهم تحت فشار قرار گرفتم تا آموزههای جدید را اجرا کنم، اما به نظر میرسید بیشتر خودم را گم میکردم.
ریشه مشکل در کجاست؟
من نمیتوانستم ریشه مشکلم را پیدا کنم که از کجاست و تنها سعی میکردم حالم را خوب کنم تا خواستهها برآورده شوند. اما شبیه فردی که به پایش زنجیر بستهاند شده بودم. از یه بابت به هر شخصی درباره این مسائل میگفتم بسیار مشتاق و خوشحال از آنها استفاده میکرد و نتیجه میگرفت! اما من در اعماق وجودم احساس شکست داشتم، میدانستم باید روی باورهایم کار کنم، اما نمیدانستم از کجا شروع کنم! از چه چیزی؟ از چه فکری؟ کدام فکر درست است، کدام یک نادرست؟ من دیگر به خودم هم شک داشتم و نمیتوانستم لحظهای خودم را باور کنم. در بین تمام حجم اطلاعاتی که طی ۲ سال کسب کرده بودم در حال چرخیدن بودم.
باورها، افکار، احساسات، ارتعاش، فرکانس، انرژی، رهاسازی، تجسم سازی، شکر گزاری، ذهنیت ثروتمند، ذهنیت فقیر، احساس داشتن، بینیازی، وابستگی نداشتن، رها بودن، ترس و شک نداشتن، احساس لیاقت، تکنیکها …
بیشتر این موارد را حتی به زبان انگلیسی مطالعه میکردم از گذشته تا به امروز را میخواندم. برخی مواقع جواب میگرفتم و چیزی که دوست داشتم پیش میآمد و در مواقع دیگر خیر. از اتفاق نیوفتادن چیزی و یا خلاف آن میترسیدم. در برههای از زمان در ترسها فرو میرفتم و استرس و افکار من وسواس گونه شدند. هنگامی که فکر منفی به سراغم میآمد، میترسیدم! از ترس آن که مبادا انرژی من منفی شود و در آینده تاثیر بگذارد!
احساسات خود را سرکوب نکنید!
من حتی از ابراز کردن احساساتم هم میترسیدم چرا که فکر میکردم هنگامی که ناراحتم در اتفاق افتادن خواستههایم تاخیر میافتد. از جایی به بعد شروع به سرکوب احساساتم و حرفها و فکرهایم کردم. فکر میکردم که انسان مثبتی شدم اما در لایههای زیرین درونم ترس من را گرفتار کرده بود.
آیا میتوانیم احساسات منفی خود را ابراز کنیم؟
تجربیات قشنگی هم در این راه بدست آوردم اما من از مسیر خارج شده بودم. حجم استرس و افکار وسواس گونه مرا از لذت بردن از زندگی و در لحظه بودن باز داشته بود. نمیتوانستم خودم باشم و از ابراز احساسات منفی هم ترس داشتم. سعی میکردم در این بین روحیه خودم را مثبت نگه دارم اما حجم فشار فکری من را از تمرکز بر روی کارم دور نگه داشته بود. حتی در انجام کارهای ساده روزمره هم استرس داشتم. بخاطر افکار منفی و تاثیراتشان در آینده که نکند این یک فکر همه چیز را خراب کند.
مدتها به این صورت گذشت و من از همه چیز دور شده بودم. شرایط عجیب و سختی بود چون حتی میترسیدم با شخصی در میان بگذارم و او مخالف این قوانین باشد. من در تنهایی و دنیایی که ساخته بودم و فکر میکردم به خواستههایم نزدیک میشوم گیر کرده بودم. هرچند که من از درون میترسیدم و احساس ناامیدی داشتم. شک و تردید من هر روز بیشتر میشد و کمتر میتوانستم خودم را باور کنم. دنیای من در دو کلمه فرکانس و ارتعاش خلاصه شده بود و افکارم از کنترل خارج شده بود. حتی بابت رفتار دیگران با خودم هم درگیر میشدم که بخاطر افکار من است که همچین برخوردهایی را میبینم. نمیتوانستم از حبابی که ساخته شده بود بیرون بیایم و همه چیز را از بالا نگاه کنم. میترسیدم که مبادا راهی که آمدهام را رها کنم و این تنها راهی است که من را به همه چیز میرساند.
وقت خود را بر روی فکر کردن چه مسائلی میگذارید؟
وقت ارزشمند و گرانبهایم به جای تمرکز روی خودم و تلاش کردن صرف جنگ با فکرها شده بود. به صورتی که فقط یک فکر منفی باعث میشد احساس کنم از چرخه مثبت بودن خارج شدم و این باعث استرس من میشد.
جالب است حتی لحظهای به این فکر نکردم که شاید من مسائل را درست درک نکردم!
این فشارها و استرسها را برای مدت طولانی تحمل کردم و بابت هر اتفاق منفی خودم را مقصر میدانستم. اما یک روز دیگر نتوانستم تحمل کنم، به معنای واقعی از تقلا کردن خسته شده بودم. به یادم آوردم هنگامی که هیچ چیزی از این قوانین، تکنیکها و چارچوبها نمیدانستم چطور به آرزوهایم رسیده بودم؟
بدون نگرانی همه چیز رقم میخورد!
به یاد آوردم هنگامی که نوجوان بودم دوست داشتم تا پنجره اتاق من به سمت خیابان باشد تا شبها نور قرمز ماشینها را تماشا کنم. همیشه به این فکر میکردم و در این تخیل رها بودم و از آن لذت میبردم. بدون هیچگونه استرس و نگرانی، از اینکه چطور قرار است اتفاق بیافتد یا چه زمانی اتفاق بیافتد. مانند هر فرد دیگری از رویای خودم انگیزه میگرفتم. تنها به فکر کردن پنجره به سمت خیابان و دعا کردن به من احساس خوبی میداد. حتی در آن زمان نمیدانستم چطور قرار است همچین چیزی رقم بخورد از تمام این موارد و قوانینها هم رها بودم و نمیدانستم. حتی شرایط اون روزها به نظر نمیرسید که بشود خانه را تغییر داد.
یک سال بعد هنگامی که تصمیم بر تغییر خانه گرفته شد، دقیقا پنجره اتاق من رو به روی خیابان قرار گرفت! زیرا قبل از آن رو به کوچه بود. این اتفاق را به یاد آوردم و کمی آرام شدم و آرامش را برای لحظههایی احساس کردم. انگار پس از مدتی دویدن طولانی بلاخره به خانه رسیده بودم.
چرا به رهایی احتیاج داریم؟
مرور این خاطره باعث شد تصمیم بگیرم تمام اطلاعات را برای مدتی خاموش نگهدارم. شاید روزی که آمادگی دریافت آنها را داشتم دوباره به سراغشان بروم. اما برای امروز تنها تصمیم گرفتم که هر چه را میخواهم فقط به خدا بگویم و مطمئن باشم در بهترین زمان و بهترین شکل ممکن، آرزوها برآورده میشوند. زیرا هنگامی که خواستهای دارید و آن را به خدا میسپارید خیالتان راحت میشود و اطمینان حاصل میکنید که آنها حتما برآورده میشوند. بعد از مدت طولانی من نیاز به چنین آرامشی داشتم.
شاید اینک بهتر بتوانم پاسخ دهم رها کردن چیست و شما بهتر میدانید چرا لازم است.
باید زمان و چگونگی اتفاق افتادن خواسته ها را رها کنید!
ما هرگز نمیدانیم خواستههایی که داریم که بیشتر آنها در آینده است، چطور اتفاق میافتند. حقیقتا دانستن آنها هم از توان ما خارج است. بهتر است که نخواهیم نتیجه چیزی را کنترل کنیم. مهمترین چیز رها کردن خواستهها و آرزوها و گام برداشتن برای ساختن زندگی بهتر است. باید تلاش کنید که کیفیت زندگی خود را با برداشتن قدمهای کوچک و داشتن ذهنیت درست و سالم، بالا ببرید.
هر چیزی که در زندگی پیش میآید را با آغوش باز بپذیریم. بدانیم خداوند بزرگ برای ما بهترینها را قرار میدهد. گاهی باید مسیری را طی کنیم، درسهایی را بگیریم یا چیزی را از دست دهیم تا به رشد برسیم. اما نگران نباشید همه چیز واقعا همانطور که شما دوست دارید میشود کافی است که خود را رها کنید و از خداوند بخواهید. واضحتر توضیح دهم هرچه را میخواهید به سادگی به خداوند بگویید.
هر چیزی شما را به خواسته هایتان میرساند!
از هر راه و روشی که به شما احساس خوب میدهد آن را انجام دهید. نیازی به انجام تکنیکها مختلف برای حرف زدن با خداوند و درخواست آرزوها نیست. به معنای واقعی کافی است با تمام وجود و احساس خوب که آن را دوست دارید، از خداوند بخواهید.
بعد از آنکه گفتید آن را رها کنید و به چگونگی و چه زمانی اتفاق افتادن آن فکر نکنید. در لحظه و امروز زندگی کنید و از هر ثانیه زندگی لذت ببرید.
نکته کلیدی درباره رها کردن را به خاطر بسپارید!
نکته کلیدی این است که رها باشید و حال خود را با انجام عملهای مثبت و موثر خوب کنید نه با افکارتان. کلید انجام هرچیزی که میخواهید به دست آوردید تلاش کردن و سپردن به دست خداوند است.
کافی است تنها به چیزهایی فکر کنید که احساس خوبی در شما بوجود میآورند. حتی نیازی نیست که بنشینید و باورهای خود را آنالیز کنید تنها سعی کنید فکری داشته باشید که احساس شما را خوب میکند. تا کار فیزیکی که تاثیری مادی داشته باشد انجام ندهید تاثیر مادی و فیزیکی دریافت نخواهید کرد. در عین حال باید ایمان داشت به خدا تا بدون لغزش و اضطراب در مسیر باقی بمانید.
از تصورات زیبای خود لذت ببرید و بدانید که نباید به خودتان دروغ بگویید. شما با تمام احساسات منفی و مثبت کامل هستید. هیچ چیزی قرار نیست شما را از آرزوهایتان دور کند جز ناامیدی، تلاش نکردن. حتی افکار منفی هم قدرتی ندارند تا مانع خداوند شوند.
طرز فکر خود را تغییر دهید!
نیازی نیست شما از قانون جذب استفاده کنید! کافی است رها باشید و بدانید همانند یک آهنربا هستید و این جهان هر چیزی را که میخواهید برای شما میفرستد. این جهان است که باید خواستههای شما را برآورده کند. کافی است در جهت هر آنچه در ذهن دارید قدمی کوچک برای حال خوب خودتان بردارید. به صورت معجزه خداوند همه چیز را حتی بهتر از تصوراتتان برآورده میکند. بدانید که هیچ غیر ممکنی وجود ندارد و خود را محدود نکنید.
راه و مسیری را انتخاب کنید که به آرامش شما کمک میکند. اگر در مسیری احساس ناامنی کردید بدانید آن راه شما نمیتواند باشد. گاهی اوقات در ناشناختهها باقی بمانید نگران نباشید و بدانید همه چیز به نفع شما است. هیچکس و هیچ چیزی از شما مهمتر در زندگیتان وجود ندارد. نسبت به خواسته خود تعهد، تمرکز و توکل داشته باشید. تلاش کنید، لذت ببرید از مسیر زندگی، با تمام بالا و پایینها و تمام چالشها آرام بمانید. هر اتفاقی برای این است که از آن درس بگیرید هیچ خطری وجود ندارد و جهان دشمن ما نیست.
رهایی به معنای بیخیال شدن نیست، تنها خودتان را از هر مقاومتی آزاد میکنید. هر مانع یا مشکلی را میپذیرید و درس آن را یاد میگیرید و از آن عبور میکنید.
رهایی یعنی بودن در امینت!
رهایی یعنی به خاطر داشتن، اعتماد به خداوند خودتان را در امنیت میدانید. نگران نخواهید بود و میدانید که قدرتی فرای وجود شما از همه چیز آگاه هست. بر روی خودتان سرمایهگذاری کنید و وقت بگذارید. آدمها را درک کنید و با دیگران مهربان باشید. قدر و ارزش خود را بدانید و سعی کنید عملگرا باشید. رویاهایتان را به هیچ وجه فراموش نکنید اما اتفاق افتادن آنها را کنترل نکنید.
هر روز و هر لحظه میتوانید به آنها فکر کنید و لذت ببرید. آزاد باشید و خود را در قفس قوانین و تکنیکها قرار ندهید. یاد بگیرید، آموزش ببینید و خود را در جهت درست رشد دهید. در زندگی رو به جلو حرکت کنید و گذشته را بپذیرید. نیازی به انکار هیچ چیزی نیست نیازی به سرکوب هیچ احساسی نیست. خودتان را تماشا کنید و دوست بدارید. شما زیبایی این آفرینش هستید و این جهان است که در خدمت شما است نه شما در خدمت آن. زندگی و زمان رسیدن به خواستههایتان را با هیچکس مقایسه نکنید.
رقابتی وجود ندارد!
رقابتی وجود ندارد و این مسیر زیبای شما است که باید خودتان را بسازید. از امتحان کردن چیزی نترسید، دورههای مختلف را شرکت کنید چیزهای جدید یاد بگیرید. تنها شما هستید که باید خودتان را خوشحال کنید. از هیچکس توقع نداشته باشید سعی کنید سطح انتظاراتتان را برای داشتن آرامش پایین بیاورید. چرا که هرگاه از کسی انتظار دارید ممکن است روزی شما را ناامید کند پس برای آرامش خود انتظاری نداشته باشید. از هرگونه وابستگی خود را رها کنید!
شاید عجیب بنظر برسد اما وقتی رها میشوید دیگر دنیای بیرونی، درون شما را برهم نمیریزد. این زندگی مسیر است و قلهای وجود ندارد از هر لحظه آن استفاده کنید. رهایی شما را از منتظر ماندن نجات میدهد! هدف اتفاق نیوفتادن به ظاهر منفیها یا افکار منفی نیست، بلکه تغییر دیدگاه است. اینکه قطبنمای شما احساسات خوبتان باشد. در کمال ناباوری با رهایی و ایمان به خوبیها، همه چیز خودشان جورچین میشود.
هر اتفاقی را بپذیرید و در نهایت به خواسته خود فکر کنید!
دقت داشته باشید نیازی نیست “نگران اتفاق افتادن” باشید. شما باید در نهایتِ هر اتفاقی هم، به چیزهایی که دوست دارید بیندیشید. اصلا نیازی نیست که خود را درگیر عمل کردن یا عمل نکردن قانون جذب کنید! چون این قانون همانند قانون جاذبه هر لحظه در حال عمل کردن است. با توجه و تمرکز بیشتر شما بر روی هر چیزی میتوان انتظار داشت، که آن در زندگیتان پیش خواهد آمد.
اما در نهایت هم کافی است تنها بر روی چیزهایی که میخواهید داشته باشید تمرکز و اقدام کنید. این را به خاطر بسپارید که نگران آینده نباشید که چه چیزی پیش خواهد آمد. تنها به صورتی فکر کنید و آگاه باشید که به شما احساس خوبی میدهد. چرا احساس خوب ؟ چون بهتر است که از زندگی لذت ببرید از استرسها دور باشید و آرامش داشته باشید. بعنوان یک شیوه زندگی به آن نگاه کنید. حتی اگر مسئله ناخوشایندی هم پیش میآید آن را بپذیرید. نیازی نیست خود را مجبور به دوست داشتن چیزی کنید که شما را ناراحت میکند!
نمیتوانید به خودتان دروغ بگویید!
نمیتوانید به خودتان دروغ بگویید و احساس خوبی داشته باشید. در نتیجه سعی کنید رها باشید. نیازی نیست که بابت نداشتن احساس خوب در هر لحظه استرس داشته باشید، زیرا شما یک انسان هستید و تمام احساسات را به صورت موقتی تجربه میکنید. نگران به تاخیر افتادن یا دیر اتفاق افتادن چیزی نباشید. بدانید که هر چیزی در بهترین زمان و شرایط خودش اتفاق میافتد. شما مسئول زندگی و خوشحالی خودتان هستید.
تصویر سازی و تجسم آرزوها تنها بابت داشتن حس خوب است. آنها را به چشم تکنیک نگاه نکنید. علم و تکنولوژی روز به روز پیشرفت میکند. افکار قدرت دارند. اما دانستن این موضوعات نباید اصل اول که ایمان به خداوند است را نقض کند. زیرا هر چقدر هم که امروز تلاش کنید شما نمیدانید که در ۲۴ ساعت آینده چه اتفاقاتی در پیش رویتان است. پس بهتر است با آرامش امروز را با انجام کارهای مفید بگذرانید. میتوانید منتظر اتفاقات خوب باشید اما باز هم رهایی به شما آرامش میدهد.
چگونه شرایط لحظه را بپذیریم و ناامید نشویم؟
این مثال را میتوانید به خاطر بسپرید: تصور کنید که یک صندلی آبی دارید اما شما صندلی قرمز دوست دارید. نمیتوانید به خودتان بگویید من اکنون یک صندلی قرمز دارم. این به شما احساس خوبی نمیدهد. اما هنگامی که چشمانتان را میبندید و تصور میکنید که در صندلی قرمز دارید این به شما احساس خوبی میدهد. همزمان وقتی چشمانتان را باز میکنید صندلی آبی را میبینید. پس نمیتوانید واقعیت را انکار کنید. اما میتوانید اینطور فکر کنید که به زودی یک صندلی قرمز خواهید داشت.
همزمان هر چقدر با صندلی آبی خود درگیر شوید احساس بدی در شما ایجاد میکند. تنها کافی است بودن آن را بپذیرید. رهایش کنید و از تصور صندلی قرمز یا ایدهپردازی برای آن لذت ببرید. پس بجای درگیر شدن با صندلی آبی به فکر راههایی برای درآمد بیشتر، یا چیدمان قشنگتر برای صندلی قرمز جدید خود میروید. در همین پروسه صندلی قرمز شما برایتان پیدا خواهد شد. پس از زمان خواستن آن تا اتفاق افتادنش مقدار زمانی طی میشود. خود را با زمان آن درگیر نکنید و رها باشید بدانید که در نهایت صندلی قرمز خود را خواهید داشت.
فکر کردن درباره چیزی که دوست ندارید وقت تلف کردن است!
برای شما چه فایدهای دارد که وقتتان را فکر کردن به نخواستن و دوست نداشتن صندلی آبی هدر دهید؟ پس بهتر است با تصور صندلی قرمز حس خوبی داشته باشید. این مثالی ساده از رهایی برای خواستههایمان است.
دیگر به هیچ چیزی فکر نکنید فقط آن را بخواهید و ببینید. دقت داشته باشید که نحوه تفکر، بزرگ اندیشی و ایمان شما مهم است. اینکه چقدر ذهن نامحدودی میتوانید داشته باشید و خود را محدود به شرایط نکنید.
کلید جهان هستی چیست؟
کلید جهان هستی صرفا افکار نمیباشد. میتوان گفت بینش، باور و ایمانی که در جهت خواستههای خود دارید تاثیر گذار هستند. اینکه شما بتوانید آن چیزی را که از صمیم قلب میخواهید ببینید کمک میکند آرزوهایتان واضحتر شود. بعلاوه ایمانی که دارید آن خواستهها برآورده میشوند و نگران نیستید و در لحظه میباشید خود با خود تمام مراحل انجام میشود. درک لحظهها و قدرتی که این آگاهی دارد شما را بینیاز از هرگونه تقلا کردنی میکند. اگر خواهان چیزی هستید آن را رها کنید تا به دستتان برسد و از هر لحظه لذت ببرید.
همانند این است که یک خرید اینترنتی انجام میدهید و نگران چگونگی رسیدن آن نیستید چون میدانید درنهایت برای شما است. تنها کافی است مشغول به کاری باشید تا بسته شما به موقع خودش بدستتان برسد. شما پروسه رسیدن آن به مقصد را نمیتوانید کنترل کنید، نتیجه را نمیتوانید کنترل کنید. اما تنها خواستن و سفارش آن را میتوانید انتخاب کنید. در نتیجه از دانستن مراحل و نتیجه آن خود را رها کنید. در آرامش باشید.
ایمان و ذهنیت درست کلید جذب خواسته ها است؟
نگاهی متفاوت به قانون جذب داشته باشید. در مسیری که طی کردم و با افراد مختلفی در این زمینه آشنا شدم، صحبتهای آنها را شنیدم، نتایج ثابتی گرفتم. یکی از مهمترین نتیجهها که امروز میتوانم درباره آن صحبت کنم ایمان و ذهنیت درست (Mindset) است. بله همه چیز از افکار شروع میشوند و نتیجه افکار و باورهای خود را که در درون شما است در بیرون خواهید دید. باور چیست؟ باور فکری است که بارها و بارها تکرار شده است و شما از آن نتیجه دیدهاید. به این صورت با تجربهای که نسبت به یک فکر بدست آوردهاید آن را باور کردید.
برای مثال اگر در یک بازی باخته باشید و این مسئله چندبار تکرار شده باشد خود را بدشانس میدانید. یعنی باور دارید فردی هستید که شانس ندارد، در صورتی که این تنها فکر شما است که بسیار تکرارش کردید. پس میتوانید با تکرار یک فکر جدید تجربه متفاوتی را داشته باشید. شما چه بخواهید و چه نخواهید قوانین کار میکنند و افرادی طی تحقیقات به این نتایج میرسند که علتی برای معلولها وجود دارد.
در رابطه با قانون جذب شما نیازی نیست در چارچوبی قرار بگیرید یا با شیوهای پیش بروید که نسبت به آن احساس خوبی ندارید. تنها کافی است راهی را انتخاب کنید که با مداومت در آن به شیوه خودتان، از آن لذت ببرید. برای مثال اگر تنها نوشتن خواستههایتان به شما احساس خوبی میدهد آن را امتحان کنید. اگر با صحبت یا تکرار مانترا (ذکر) دربارهی خواستههایتان حس خوبی دارید، آن را انجام دهید. شما برای اتفاق افتادن یک خواسته به صورت آگاهانه در اولین قدم باید به خودتان باور داشته باشید.
قانون جذب همانند یک سرگرمی است!
باید ایمان قوی به خداوند داشته باشید. “شاید پیش از این تجربیات از من درباره قانون جذب میپرسیدند بسیار آن را سخت میدانستم. اما اینک میدانم کلید اصلی این قانون ایمان و باور من است. مهم نیست چندبار یا چه مدتی یا چگونه برای اتفاق افتادن خواستهای تمرین خاصی انجام میدهید. مهم این است بدانید حتی با یکبار انجام دادن آن و ایمان به اتفاق افتادنش توسط خداوند و سیستم جهان هستی، رها باشید. اگر همانند یک سرگرمی به آن نگاه کنید بسیار رها خواهید بود.
قانون جذب یک سبک زندگی است نه یک تکلیف!
میدانید که طبق گفتههای افراد یا بسیاری از کتابها، با انجام مدیتیشن، تجسم کردن، نوشتن و تکرار خواستهها به صورت ذکر شما در پروسه جذب کردن آنها قرار خواهید گرفت. اما نیازی نیست که این مراحل را برای خود سخت کنید و مثل تکلیف آنها را انجام دهید. فقط بدانید وقتی به جهان هستی درخواستی میدهید آن اجابت خواهد شد. پس در نتیجه هر اتفاقی که به ظاهر ناخوشایند هم باشید جزوی از مسیر شما است. در نتیجه “توجه” خود را به روی خواستهها و چیزهایی که دوست دارید بگذارید.
تحت هر شرایطی با پذیرش هر اتفاقی و رشد کردن و یادگیری درباره آن سعی کنید دید بهتری داشته باشید. هنگامی به جای انتخاب کردن افکار منفی، به افکار مثبت توجه میکنید قطعا احساس بهتری هم در هر لحظه خواهید داشت. خود را از نشدنها و محدودیتهای موجود و این افکار رها کنید و در آرامش فقط به بهبود کیفیت زندگیتان توجه کنید. در نظر هم داشته باشید که شما باید از مقاومتها رها باشید و استرس و نگرانی بابت آنها نداشته باشید.
رهایی احساسی است همانند یک کودک بودن!
در نتیجه زندگی خود را با چیزهایی که دارید و دوست دارید داشته باشید پر از احساس خوب کنید. قطعا نتیجه بهتری خواهید گرفت. اگر بتوانید قانون جذب را جزوی از سبک زندگی خود قرار دهید از تمامی استرسها رها خواهید شد. زیرا باوری عمیق در شما شکل میگیرد که به هرچه اراده کنید خواهید رسید. پس، از تقلا کردن و اذیت شدن در این مسیر رها میشود. رهایی همانند یک کودکی است که از مادرش خواستهای دارد و نگران برآورده شدن آن نیست. چون میداند در نهایت آن چیزی که دوست دارد در هر شرایطی برایش فراهم میشود.
رها باشید زیرا جهان هستی همه چیز را به سوی شما هدایت میکند!
در آخر هم همه چیز را سیستم این جهان به سوی شما هدایت میکند. اعتماد به همین سیستم را میتوان جذب کردن خواستهها بنامیم. شاید هم شما برداشت متفاوتی از قانون جذب داشته باشید. کل مطلب به این علت نوشته شد که نداشتن رهایی مانع اتفاق افتادن تمام چیزهای خوب بود. رها نبودن از مقاومتها و درگیر آنها شدن و نداشتن باورهای درست و قسمت قسمت کردن این قانون، همه چیز را برهم ریخت. اما امروز به یک کل منسجمی رسیدم و میتوانم بگویم: ایمان، باور درست، رهایی و اقدام همه چیز را تغییر میدهد و شما به هر آنچه غیرممکن هم بنظر بیاید، میرسید.
خودتان، افکار مثبت و خداوند را باور کنید و از منفیها رها شوید. از ترسهایتان نترسید و بدانید که در طول مسیر کاملا طبیعی هستند اما شما باید انتخاب کنید در آنها غرق نشوید. برای همین رهایی و اعتماد شما را آزاد میکند. اتفاقات زندگی هر لحظه در جریان است و شما با آن ذهنیتی که دارید انتخاب میکنید چه چیزی پیش بیاید. بدین معنی که اگر افکار درستی انتخاب کردید که حس خوبی دارید میتوانید منتظر نتایج خوب باشید. وقتی چرخهای در جریان است نمیتوانید خلاف آن حرکت کنید. همچنین اگر در خود چرخه باشید نمیتوانید از زندگیتان لذت ببرید. پس بهتر است شما هدایت کننده آن چرخ برای زندگیتان باشید.
احساسات راهنمای مسیر شما است!
افکار درست و مثبت همانند یک هدایتگر عمل میکنند. برای دانستن اینکه آیا فکر درستی دارید به احساس خود توجه کنید. راهنمای درونی شما در لحظه احساساتتان است. اگر احساس منفی دارید پس فکر درستی ندارید. نیازی نیست کار خاصی انجام دهید فقط نسبت به هر موضوعی در لحظه یک بینش متفاوت، منطقی و مثبت را انتخاب کنید. سپس نتیجه و تمام افکار منفی اطراف آن را رها کنید. شما آمدهاید که از زندگی و تمام نعمتها و زیباییهای آن استفاده کنید پس هر چیزی هم که تجربه میکنید در آخر شما را به این نتیجه میرساند. اتتخاب کنید که فرای هر قانونی یا هر چارچوبی افکار مثبت و احساس خوب داشته باشید.
ممکن است در این حین فکر کنید اگر این اتفاق نیافتد چه میشود؟ اگر من به خواستهام نرسم!؟ به خود یادآوری کنید که قرار نیست شما آن را برآورده کنید بلکه خداوند قادر است که آن را در اختیارتان قرار میدهد. پس با آرامش ادامه دهید و از روزهای خود لذت ببرید. شما باید با خودتان به صلح برسید. بله درست است افکار قدرت دارند، اما از بین هزاران فکری که در سر میگذرانید کدام یک تبدیل به واقعیت میشود؟ آن فکری که بیشتر بر آن تمرکز میکنید. پس جدا از قانون جذب بهتر است به فکرهای بدرد بخور و مفید، بیندیشید. فکری که برای شما مفید نیست و احساس خوبی نمیدهد را تنها مشاهده کنید، یادداشت کنید و درگیر آن نباشید. رهایی و ایمان بیشتر از هر چیزی دیگری به شما آرامش خواهد داد مطمئن باشید.
با جریان زندگی جاری و همسو باشید!
این زندگی هدیه خداوند است و بهتر است با استرس و نگرانی از آینده خراب نشود. زیرا وقتی به عقب نگاه میکنید حتی یادتان نمیآید که در یک زمانی چقدر استرس داشتید یا چه احساسی داشتید. تنها تصویری از گذشته برایتان باقی میماند و دست آوردی که امروز دارید. کتابهای خوب انتخاب کنید از نویسندههای متخصص، نه صرفا کتابهای بسیار معروف. به خداوند ایمان داشته باشید و بدانید هر چه از او روزی خواستهاید برایتان مقدر خواهد شد. رها باشید و سعی کنید مسئوليتهای خود را به خوبی انجام دهید و تمام کنید. با جریان زندگی جاری شوید و تنها خدا را بخوانید. قانون جذب هم یکی از نعمتهایی است که در اختیار داریم.
به یاد داشته باشید هیچ غیرممکنی وجود ندارد و تنها در ذهن ما ناممکن است. هنگامی که به ناممکن بودن چیزی فکر کردید و احساس بدی داشتید آن را به خدا بسپارید. بدانید که او همه چیز را در زمان خودش به بهترین شکل، ممکن میکند. برایتان آرزوی آرامش داریم.
ممنون از همراهی شما.
مطلب انحصاری سایت نیونیوز۱
سلام و وقت بخیرمقاله فوق العاده ای بود
امیدوارم مقاله های بیشتری با این محتوا در سایتتون ببینم
موفق باشید
سلام روز شما هم بخیر باشه، ممنون که وقت گذاشتین و همراه ما هستین، بله حتما مقاله های بیشتری در دسترس قرار میدیم.🌹